خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

شبیه خودم نیستم این روزها ( بتول مبشری )

 

شبیه خودم نیستم این روزها
تو که نمیدانی
شبیه یک شب تاریک شده ام
یا که دریای پرموج و طوفانی
مدام میپرسم از خودم که هستی تو
خودم جواب میدهم به خودم
سایه ای محو و پنهانی
غریبه ام غریبه ای ناشناس که میکوبد
مدام بر سر خاطره هایش
از سر پشیمانی
به عکس های بی رنگ خیره میشوم
دوباره با اندوه
به لبخندهای بی هویت و
چشم های بارانی
یکی به گریه میپرسدم تویی این زن ؟
یکی به درد میگویدم
خود تویی آری
غریبه ای دوباره به تلخ خنده میگوید
دگر شبیه خاطره هایت شده ای
شبیه بغض های پنهانی
ببین خود تویی بینوا
نمیدانی ؟.......

 

بتول مبشری

شبیه خودم نیستم این روزها(بتول مبشری)


آن زن

*

شبیه خودم نیستم این روزها

تو که نمیدانی

شبیه یک شب تاریک شده ام

یا که دریای پر موج و طوفانی

مدام از خودم سوال میکنم که هستی تو ؟

خودم جواب میدهم به خودم

سایه ای محو پنهانی

غریبه ام غریبه ای ناشناس که میکوبد

مدام بر سر خاطره هایش

از سر پشیمانی

به عکس های بی رنگ خیره میشوم

دوباره با اندوه

که این زن چگونه میخندد

چگونه در نگاهش نیست 

هجوم بارانی

جواب میشنوم

تو بوده ای آری تو بوده ای آن زن

دگر شبیه دردهایت شده ای

بینوا ....نمیدانی ؟


بتول مبشری

http://www.shereno.com/30441/27050/240090.html