خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

مگر آن تنگ دلی ها نگذشت ؟(بتول مبشری)


میگذرد
*
مگر آن تنگ دلی ها نگذشت ؟
حسب حالی همه رسوا نگذشت ؟

جام هایی که پرو خالی شد
بوسه و هق هق از اینجا نگذشت ؟

مگر از شدت باریدن اشک
سیل و سیلاب سراپا نگذشت ؟

مگر از عشق نمردی پس از آن
موسم حال بدی ها نگذشت ؟

مگر از آتش مرداد جنون
فصل تب کردن خرما نگذشت ؟

*
این یکی هم بخدا
می گذرد ..........


بتول مبشری 
http://www.shereno.com/30441/37271/294922.html

تنها تو میدانی و من از آنچه در باران گذشت(بتول مبشری)


عصیان

**
تنها تو میدانی و من از آنچه در باران گذشت
از آنچه زیر چتر تو هنگامه ی عصیان گذشت

تنها تو میدانی و من از قیل و قال آسمان
از ماجراز حادثه ازهر چه در طوفان گذشت

تنها تو میدانی و من این راز بین ما دوتاست
از سیل و سیلاب جنون از هرچه از دامان گذشت

تنها تو میدانی و من دیوانگی ها کرده ایم
درگیروداروسوسه کار از تب و درمان گذشت

تنها تو میدانی و من از آنچه در باران گذشت
از آنچه زیر چترتوا هنگامه ی عصیان گذشت

 

بتول مبشری

http://www.shereno.com/30441/37271/301427.html

خسته شدم از مسیر...فاصله ها بیشتر (بتول مبشری)


صید
**
خسته شدم از مسیر...فاصله ها بیشتر
قطب شمال و جنوب ... حادثه ها بیشتر

رخوت اندام من وحشی چشمان تو
این همه جنگ و گریز بغض و بلا بیشتر

دل به چه خوش کرده ای قصه صیاد و دام ؟
هرچه شکارم کنی وسوسه ها بیشتر

باور گرگ دلت آهوی دل داده بود
صید تویی عاقبت جورو جفا بیشتر

پای بکن در رکاب روی بپوشان بیا
کاش بدزدی مرا خاطره ها بیشتر

روز شمار توام تا که پریشان شوی
مستی آغوش تو شور و نوا بیشتر

زمزمه بالا گرفت گوش کن این قصه را
بوسه ی جا مانده از حال شما بیشتر ...



بتول مبشری 
http://www.shereno.com/30441/37271/290388.html

چه کسی راه خطا رفت تو بودی یا من(بتول مبشری)

 

تو بودی یا من

چه کسی راه خطا رفت تو بودی یا من
پی هر بی سرو پا رفت تو بودی یامن ؟

چه کسی سر به حیاط دل همسایه کشید
لیکن از راه جفا رفت تو بودی یا من ؟

آن که پالان محبت به سر دوشش بود
به حراجش همه جا رفت تو بودی یا من ؟

سر پر شور دلم خورده به سنگ و تو بگو
سنگ این خاطر بیمار تو بودی یا من ؟

آن همه هرزه علف را چه کسی رونق داد
دست هرجایی تبدار تو بودی یا من؟

تو مرا سنگ زدی بال و پرم را چیدی
کفتر چاهی بی بال تو بودی یا من ؟

به جنونم تو نشاندی تو کشاندی زین عشق
بانی آن همه آزار تو بودی یا من ؟ .........



بتول مبشری

http://www.shereno.com/30441/37271/289240.html

بی اعتنا رد میشوی یعنی نمی بینی مرا(بتول مبشری)


بی اعتنا
*
بی اعتنا رد میشوی یعنی نمی بینی مرا
یعنی صبور و ساکتی بی اعتنا بی اعتنا

می بینمت مثل شبح از دورها رد میشوی
از دور می پایی مرا نزدیک تر سد می شوی

در حسرت لبهای من لبهات پرپر میزند
لیکن غرور کور تو یک ساز دیگر می زند

یعنی نمیخواهی مرا ؟ این طنز را باور مکن
اتش که گیراندی تمام .. ویرانه خاکستر مکن

آخر تو کی هستی مگر پیغمبری ؟ شهزاده ای ؟
نه جان من شاید فقط یک اتفاق ساده ای

روزی به مسلخ میکشم این اتفاف ساده را
یادم تو را یادت مرا این خط و این هم ....ای خدا

شاید شبی در خلوتی سوزاندمت آدم شدی
هم جمع بستی با تنم هم با غرورت کم شدی

حالا برو پنهان بمان پشت تمام سایه ها
دیوانه جان این حال تو یعنی که میخواهی مرا

یعنی که بوی عطر من آشوب کرده حالت ات 
یعنی تصاحب کرده ام جغرافیای قامتت

درگیر احساس منی یعنی دچاری بینوا
کوی علی چپ بسته شد گم میشوی تا ناکجا .....

 


بتول مبشری

http://www.shereno.com/30441/37271/297019.html

من در تو بودم در خود تو(بتول مبشری)

اعتراف

*
من در تو بودم
در خود تو
در قهوه ی پر رنگ چشمانت
وقتی که با تلخی
دعوت نمی کردی
به حتی
جرعه ای کوچک
از آن فنجان آرامش
من در تو بودم
در خود تو
آن روزگارانی که زیر نم نم دلگیر باران
با سایه ای از جنس من
بی اعتنا
رندانه میرفتی
من در تو بودم
در خود تو
وقتی که چون گنجشک های خسته از پرواز
در حسرت آغوش گرم ات
خیس در آغوش سرما
گریه می کردم
لیکن تو
دستان ات پناه هرچه بی اصل و نصب
درنا و توکا بود
امروز هم باران
فنجان تلخی قهوه ی دل ریز
امروز هم سیگار
تنهایی
امروز هم یک اعتراف ساده
حالا
گوش کن
دیوار بی احساس
رفتی ولی
من
در
تو
جا ماندم


....
بتول مبشری


http://www.shereno.com/30441/37271/318133.html