نه مرزها مقصرند
نه سیم های خاردار
نه تفنگ های سربازانی که معشوقه هاشان را
پشت دیوارهای انتظار جا گذاشته اند
حتی گناه ازبادها هم نیست
که تو را به سرعت نور از من ربود ند
و مرغ های مهاجر را
گُله به گُله با تو آشنا کردند
تا روزی کوچ
برگردان ِ معنای
تمام گفته ها و ناگفته ی تو بشود
بی شک گناه از پاهای من است
که رفتنِ پیش از تو را تحریم کردند
و خزه های احساس
که مصلوب کردن را خوب بلد بودند
......
بتول مبشری