خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

چه کسی می داند دل زن چون دریاست ( بتول مبشری )

چه کسی می داند
دل زن چون دریاست
همه موج و همه شور
سرکش و مست به خیزاب غرور
خانه ی دلخوشی ماهیها
بستر رامش مرغابی ها
صدف سینه ی زن
خانه ی مروارید است
موج بی تاب تنش
همنفس خورشید ست
دل زن سرکش و مست است
به یک حس عجیب
می کشد موج خیالش
به افق های نجیب
حال بی طاقت زن
در پی یک ساحل مهر
می برد راه به هر جا که
دلش فرمان داد
پی یک آرامش
پی دستان نوازشگر یک عشق بزرگ
تو اگر وسوسه ی پهنه ی دریا داری
بیکران ساحل آغوشش باش
تا گه آرام بگیرد در تو
شور شیدایی امواج تن مغرورش
ور نه گرداب شود بی پروا
بکشد هرچه فریب است به کام
بکشد هرچه دروغ است به دام
حال گرداب جنون را
تنها
دل دریا داند ...

 

بتول مبشری