خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

چقدر از تو دور می شوم( بتول مبشری )

چقدر از تو دور می شوم
از حس دست های تو
آنقدر دور
آنقدر دور
انگارنه انگار
روزی روزگاری
با همین دست ها
گلی کنار گوشم لای موهایم لغزانده باشی
چقدر از تو دور میشوم
از مرداد لبهای تو
انگار نه انگار
روزی روزگاری
زمستان لبهای من در آتش این مرداد فرو ریخته باشد
چقدر از تو دور میشوم
از صبح هایی که با کلام تو بخیر میشد
از شب هایی که
نشانی ستاره هایش می شدی
و تمام
از بهارهایی که ارغوان با تو می شکفت
از پاییزهایی که زیر باران
در آغوش تو
بهترین عکس خدا می شدیم
چقدر از تو دور می شوم
روز به روز
نفس تا نفس
این خط های موازی بدجنس
گناه از آنها بود
هرگز راهشان یکی نشد ..

 


بتول مبشری