و کرمان بعد از این چقدر گریه کم بیاورد
و پادگان 0 پنج
هر شب چقدر خواب ببیند
سربازهایی را
که میرفتند تا با کلاه و پوتین
به لای لای حزین مادرانشان برای هزار سال هجری
بخوابند
به فرماندهان بگویید
نوزده تابوت را به قله ی کوههای هزاربسپارند
نوزده قوی سپید خیال پریدن دارند
من از ریسه کشیدن چنارهای شهر بیزارم
فصل فصل مرگ است
مرگ قوها
بتول مبشری