خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

مستی اگر درد دوا می کند( بتول مبشری )

مستی اگر درد دوا می کند
مرد ز نامرد سوا می کند

کاش زمین پر شود از تاک ها
ریشه کند رز به همه خاک ها

کاش که میخانه مهیا شود
قفل در میکده ها وا شود

من که خراب می ناخورده ام
راه به وادی جنون برده ام

پیک فرستم همه جای جهان
جمع شوید ای همه خیل زنان

اول صف جام به دست خودم
نوبت دل نوشی مست خودم

کیست که سامان بدهد حال ما
قرعه کشد بر سر اقبال ما

ساقی مردانه ی جانانه کو
باده کش مستی و پیمانه کو

حیف از آن زهد و گریز وخطا
کاش به پایان برسد ادعا

مستی اگر درد دوا می کند
مرد زنامرد سوا می کند

نوش من ُ نوبت نوش همه
دختر تاک است و خروش همه

تاک به راه است که مرهم شود
زن فکنی ناب فراهم شود

ای همه مخمور به شُرب مدام
مستی و دلنوشی تان مستدام

 

 


بتول مبشری