شانه های تو
حریم مهربان سر دردناک من
سر به وسعت بیکران شانه های تو گذاشتن
دریا باریدن
طوفان را رد کردن
شانه های تو
بستر آرامش
بوسه گاه خواهش
شانه های تو
نارون سبز اعتماد
دستهای من پیچک نیاز
تا کجا با تو بالا خواهم رفت
تا سر شاخه های بوسه
نوازش نیاز
قد می کشم در پناه شانه های تو
به خورشید طعنه می زنم
آفتاب ...سلام
تو باش و شانه های ستبرت
تمنای قدم زدن
تا تمام باران ها ...
بتول مبشری