خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

زن که باشی معنی همبستری با دردها را ( بتول مبشری )

زن که باشی
معنی همبستری با دردها را
خوب میفهمی
معنی طغیان و عصیان
از لج نامردها را
خوب میفهمی
زن که باشی
تن
فقط تن
باشی اینجا مهلتی داری
تا هوس
تا بستر ننگین یک آغوش رسوا
فرصتی داری
بسته بندی میشوی
تاریخ مصرف میخوری اینجا
تا فرو بنشانی
سودا یا خیالی را به شب ها
حرمتی داری
زن که باشی بغض را با
اشک مینوشی
زن که باشی درد را
چون جامه می پوشی
من زنم
درد زنان را خوب میدانم
مهر باطل خوردن از نامردمان را
خوب میدانم
بسکه چون درنای محبوسی
زدم بر شیشه و دیوار
زخمی ام
لیکن شکایت را
فغان را
خوب میدانم
زن که باشی
بی گمان
پرواز یک رویاست
وه که زن بودن در این وادی
عجب
زیباست ...

 

بتول مبشری