خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

زنی در دلم رخت می شوید ( بتول مبشری )

زنی در دلم رخت می شوید
زنی به درد بارور است
و
نمی زاید
زنی همصدا با باد صدای باد
گاه می خروشد
های
گاه می خروشد
هوی
زنی پشت یک چراغ قرمز
سرگردان
پشت سرش
ماشین های سهمگین
بوق بوق
نمی شنود انگار
زنی در من است
که به همهمه ی گنجشک های شاد
حسادت میکند
و به آغوش مهربان کاج نیز
زنی در من
مدام واگویه میکند
رفت
دیدی ؟ رفت
و بغض میکند
کنار خاطره هایی که
هرگز نرفت
زنی در من است
عاصی
دل به باد داده
طغیان گر
کنار ابرهای خاکستری آسمان پاییزی
زنی که دلتنگ است
و پنجره برایش
تداعی یک حس است
فرار
رهایی
خدای پاییزان
چقدر
این
زن
تنهاست ...

 

بتول مبشری