خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

روزی پشیمان می شوی آن روز خیلی دیر نیست ( بتول مبشری )

روزی پشیمان می شوی آن روز خیلی دیر نیست
روزی که دیگر قلب من با عشق تو درگیر نیست

روزی که می بوسی مرا در قاب عکسی بیصدا
زل میزنی در چشم من سهم ات بجز تصویر نیست

روزی تو می جویی مرا با گریه می گویی بیا
آن روز دیگر حس من بر پای تو زنجیر نیست

روزی مرا پُک میزنی با طعم سیگار وُ جنون
می سوزی از آهی که می گفتی که دامن گیر نیست

روزی میان اشک وُ خون هم پای شعرم می دَوی
با درد می گویی به خود دیگر مرا پیگیر نیست

روزی که تنها می شود هم تخت وُ هم پیراهن ات
میخواهی ام می خواهی ام لیکن دگر تقدیر نیست

روزی به خلوت می روی با دیگران یا دیگری
اما نصیب از خلوتت جز ناله ی شبگیر نیست

روزی تو می کوبی به درآشفته دل آشفته سر
پای عذاب و حسرتت قلب تو بی تقصیر نیست

روزی نشانی ِمرا از کوچه ها می پرسی ُ
راهت نمی افتد به من خود کرده را تدبیر نیست

 

 

بتول مبشری