خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

دلتنگ سارا و دلتنگ دارایم( بتول مبشری )

 

دلتنگ سارا و دلتنگ دارایم
دلتنگ هر یادی از کودکی هایم
آنجا که در دست سارا اناری بود
دارا اتاقی داشت
بابا به کاری بود
آنجا که مردی خوب با اسب می آمد
بوی خوش نانی
دلچسب می آمد
آنجا که کوکب هم دستش پر از نان بود
در خانه اش هر روز
مهمان فراوان بود
باران که می بارید
بر خانه ی هاجر
با شوق می خواندیم
بارون بیا جر جر
در خاطرات ما
هاجر عروسی داشت
باران که می بارید
دمب خروسی داشت
افسوس کبری ها رفتند و ما ماندیم
تصمیم مان بد شد
در انزوا ماندیم
امروز سارا هم
از خود شده بیزار
دارا که دارا نیست یک خسته ی نادار
ما نسل اندوهیم
در قصه ها ماندیم
از درد اگر خواندیم
با درد جا ماندیم
دلتنگ سارا و دلتنگ دارایم
دلتنگ هر یادی از کودکی هایم ....

 

 

بتول مبشری