خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

داشتم می گفتم مادر ( بتول مبشری )

داشتم می گفتم مادر
نصیحتم نکن
دلم نمی خواهد
عاشق می شوم
موهایم را به باد نشان میدهم
هر که گفت تو
می گویم خودت
او که دستم را بگیرد
دیوانه ام اگر پس بکشم
نگاهش می کنم نگاهش میکنم تا نگاهم کند
دوست داشتن عقوبت دارد
اما گناه نیست
نگو مادر
دلم می خواهد
سهم دلم را به مردها نمی بخشم
بگذار به امروز تو که رسیدم
میان بغض های قفل شده بر گلویم
نفسی بکشم
بگویم من زنانه عاشق شدم
زنانه زندگی کردم
چه شد ؟
چرا گریه میکنی مادر ؟ .....

 

بتول مبشری