خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

بعد از تو کرمان را خیابان تا خیابان گریه کردم( بتول مبشری )


بعد از تو کرمان را خیابان تا خیابان گریه کردم
این کوچه ها پس کوچه ها را من فراوان گریه کردم

رفتی ولی یادت نفس های دلم را بی نفس کرد
با خاطراتت پابه پای باغ ماهان ..... گریه کردم

یکشنبه ها رفتم کنار سنگ های کوه صاحب
هم بغض صدها روح سرگردان ....پریشان گریه کردم

گاهی کنار غربت خواجو بیادت شعر خواندم
گفتم منم آشفته ای از دار کرمان ...گریه کردم

بعد از تو هر روز از دلم رد شد سپاه خان قاجار
تارانده شد یادت به زیر سم اسبان ....گریه کردم

وامانده از مشتاقیه آلاشت ...دلگیر از قدمگاه قدیمی
بین هجوم ِکوبش بازار مسگرهای کرمان ...گریه کردم

حتی کنار شانه های رهگذرها از مسیر شاه سابق
دنبال رویایت دویدم تا سه راه گنجعلی خان ....گریه کردم

فیروزه تا خورشید را هق هق زدم با ردپای خاطراتت
پای سکوت دختران قلعه دختر زیر باران ....گریه کردم

بعد از تو هر جایی در این شهر درندشت کویری
جاپایی از حس تو را واداد نالان ....گریه کردم

بعد از تو از من جز شبح جز سایه تعریفی نمانده
فریاد کرد این را دلم بر بام کرمان ....گریه کردم

 


بتول مبشری

 

دلی ...نوشته ای
پ: ن = کوه صاحب مشتاقیه آلاشت فیروزه خورشید باغ شازده سه راه گنجعلیخان
شاه سابق بام کرمان قلعه دختر میدان خواجو بازار مسگرها قدمگاه نام جاهایی از کرمان است ..