خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

این سرنوشت ِ من نبود دست نوشتِ تو بود (بتول مبشری)

 

این سرنوشت ِ من نبود
دست نوشتِ تو بود
بر فصل های خاکستری عمرمن
روزگار من 
به من بگو
بگوچگونه زندگی کنم
وقتی دست ِ خواب هایم را بسته ای
و در بیداری هایم مدام قدم می زنی
قلم که برمی دارم
همیشه همه چیز تو می شود
تو می شوی همه چیز
آنکه مرا نوشت
تکانید
ورق زد
تو بودی
حالا دیگر تُک زدن گنجشک ها
بر خرمالوهای درخت همسایه هم تو را بیادم می اورد
ببین
خوب ببین
با ته مانده ی جانم
چه کرده ای ....



بتول مبشری