اگر شنیدن آهنگ قدیمی ای
سوت قطاری
فریاد دستفروش دوره گردی
کوکوی مرغکی
هوایی ات کرد
اگر صدای باد جانت را به هم ریخت
یا بارش چکه های باران
دلت را تا دور دستها برد
اگر کسی شعری زمزمه کرد
و حواست پرت شد
به چتری
کلاهی
پیاده رویی
کافه ای
اگر ته فنجان قهوه ات
دنبال دستی
سایه ای
چشمانی بودی
اگر شب ها خیال بوسه ای
لبخندی
اخم و عتابی
خوابت را ربود
اگر با این شعر ناتمام گریه ات گرفت
کارت تمام است
دلت رفته
خلاص ....
بتول مبشری