از چشم های تو خاطره دارمته ته شعرهایمتیله هایی مواجدرخشانو هنوز صدای مادرمدختر تو را چه به تیله بازیعروسک ات را بغل کنچقدردورچقدر نزدیکحسرت رنگ بازی دو تیله ی سرگردانهزار سال آوارگی بس نبود ؟
بتول مبشری