خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

آن کافه ها کافه های جا مانده کنار سنگفرش خاطره ها( بتول مبشری )

آن کافه ها
کافه های جا مانده کنار سنگفرش خاطره ها
دست هایی که از همدیگر پرو خالی می شدند
بخار مطبوع قهوه ی چشمان تو
عطش فنجان های احساس من
بوسه های ممنوع
رخوت شرمگین دیدارهای یواشکی
گل های رز صورتی
کتاب عصیان فروغ
بارانی گشاد دونفره ی تو
سرمای خجالتی شانه های من
حس مردادی آغوشت
عبور از روزهای خیس پاییز
صدایی از دورها
دور
دور
عشق باید پادرمیونی کنه
تا آدم احساس جوونی کنه
یادت هست ؟
هنوز قدم میزنم کافه های خاطره را
به هوایی
به هوایت ....

 

 

بتول مبشری