خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

رنگ های پاییز میان نی نی چشمهای توست(بتول مبشری)

رنگ های پاییز میان نی نی چشمهای توست
دلتنگی هایش قلب مرا می بوسد
هزار رنگ دلفریب
پلک بزن
بگذار وقتی درناها ی جانم را
به کوچ صلا میدهی
زرد و نارنجی های نگاهت
بر خاکستری های سوخته ی قلب من بنشینند
بگذار برگ هایم را بادهای تو ببرد
من
من هرگز جز زنی عاشق نبوده ام
و پیش از اینکه صدایت بزنم
بارها به خودم تلنگر زده ام
بارها برهنگی ام را به رخ دستهایت کشیده ام
و اندوهی را که از موهایم شره میکرد
باران به باران
به سقف اتاق تو روانه کرده ام
هزار رنگ دلفریب
چقدر دچار چشم های تو شدن پیامد داشت
یک شب با چشمهایت توافقی امضا کردم
و بعد هزار سال آزگار 
با ناودان ها گریه کردم
بسکه پاییزدر رگ هایم دوید
و روحم دوستت دارم ها را از دهان بادها قاپید
بی آنکه مال او باشند
حالا به هر پنجره ای سلام می کنم
دستی آن را به هم می کوبد
پاییز من
بیا رنگهای با شکوه گرم ات را
با بی رنگی های ساده ی من طاق بزنیم
من
من عریان ام
سردم است
......


بتول مبشری

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.