خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

باز باران وّ خیال چک چک یاد تو در خاطر من( بتول مبشری )

باز باران وّ خیال
چک چک یاد تو در خاطر من
کوبش خاطره ها یی همه خیس
پشت این پنجره
باران به هیاهو سروپا می کوبد
شال ات اینجاست
کنارِ گّل پاییزی این روسری آبی رنگ
بوی سیگار وّ کمی ادکلن ِسرد
در آن جا مانده
پای دلتنگی چتری که نبردی به سفر
زن بارانی همدوش تو
دیری ست که تنها مانده
من بیاد تو به باران قدمی خواهم زد
شعرکی خواهم گفت
تکه ای یاد به ایوان غزل خواهم برد
و تو را پای سپیدار سرکوچه صدا خواهم کرد
شاید از عطر گریزان ِ صنوبر
دل ات آشوب شود
تن به باران بزنی
ساعت فاصله را روی ملاقات دلم
کوک کنی
آمدن ات تازه شود
بانی شورش من !
وعده مان نوبت باریدن ابر
کافه ی ماه نشان
پشت آن میز بلوط
که به تکرار مرا با تو تماشا می کرد
گوش کن
دفتری از شعر
کمی بوسه
ویک مزرعه لبخند
بیاورو بیا
منتظرم
خوب من 
معجزه کن باران را ......

 


بتول مبشری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.