خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

روزی زنی بودم برای خودش(بتول مبشری)

روزی زنی بودم برای خودش
حالا قاصدکی مانده ام برای خودم
تکفیرم نکند باد
صد نامه چاه کفتر چاهی بوده ام
هزار پیراهن کاج پرو کرده ام
یک آسمان گنجشک از لب هایم پرانده ام
تمام ایستگاه ها مرا می شناسند
بس که با پیراهن دست دوز مادرم
پیشواز خودش رفته ام
و خالی برگشته ام
حال با قاصدک ها خویشاوندم
مقصدی نیست
این جاده
آن جاده
ته ته رفتن سرگردانی ست
راستی
روزی زنی بوده ام برای خودش
باران هم می داند
باران
این شریک جرم همیشگی

 

بتول مبشری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.