خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

تمام ایستگاه ها در من ایستاده اند ( بتول مبشری )

تمام ایستگاه ها در من ایستاده اند
هیچ قطاری در سرم سوت نمی کشد
مثل آب های راکد مرداب 
در خودم
رسوب کرده ام 
بعد از کوچ دسته جمعی قاصدک ها 
تنها نقاشی بادبان های مسافر
مرا به مسیر بندرگاه کشانده
یک نیمکت فرسوده که زیر برف و باران نشسته
برایش چه فرق می کند
بهار آنسوی پرچین نفس نفس بزند
یا آخرین لنج بی مسافر
به کجا روانه شود
در من حجم وسیعی بارانداز 
با کشتی هایی که قرار بود به گِل بنشینند
در من نشستند
در من ....

 


بتول مبشری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.