خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

اطلسی ها هم آواز می خوانند( بتول مبشری )

اطلسی ها هم آواز می خوانند
باور کنید من شنیده ام
میان لالایی های حریری مادرم
سال ها پیش
خیلی سال پیش
وقتی که مشق های ننوشته
دغدغه های بزرگ من بودند
و دفتر نقاشی دوستم فوزیه
حسرتی بزرگتر
وقتی که غصه ها هم قشنگ بودند
مثل ماه و ستاره و رودخانه ای
که برای خواهرم زری پر از آبی بود
مثل دلتنگی هایی از جنس مهتاب
که چرا من مبصر نشدم
چرا آب نبات مریم تمام نمی شود
چرا کفش های پروانه پاپیون دارند
چرا لبخند معلم ام خانم هرندی امروزکمرنگ بود
چرا خط کش ناظم مدرسه خانم وزیری نمی شکند
تا با عذرا و ماهرخ و پری دل سیر بخندیم
و شب ها با نوای لالایی اطلسی ها
شب ها ی سر به دامن گل گلی مادر گذاشتن
و پایان تمام دلگویه های کودکی
سفر به ماه
به شبنم
به بهار
سارا
دختر ک من
اطلسی ها هم آواز می خوانند
کاش تو هم شنیده باشی ...

 


بتول مبشری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.