خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

باورنمی کردم غرورت این چنین باشد( بتول مبشری )

 

باورنمی کردم غرورت این چنین باشد
جنسش ملات محکم دیوار چین باشد

باور نمی کردم کسی که مهر می پاشد
با ژست های شاعرانه آهنین باشد

وای از حرم وای از کبوترهای پَرواری
ایوای بر پرواز در یک صحن اجباری

لعنت به آب و دانه های مفت ویرانگر
صحن حرم ها کفتران ِ چاق درباری

شاعر شدن اینجا کمی اعجاز میرخواهد
شاید کمی تا قسمتی هم ناز می خواهد

باید که دستت بین دستان کسی باشد
آری حرم هم کفتر طناز می خواهد

رفتم خدای شایگان آسمان شعر
بیزارم از حسی که آمد بر زبان شعر

ما را همین خط خوردگی ها آخر دنیاست
از آن تو بام وُ زمین وُ آسمان شعر

 


بتول مبشری

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.