خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

امروز زنگ ها برای تو به صدا درآمدند ( بتول مبشری )

 

امروز زنگ ها برای تو به صدا درآمدند
مثل طنین ناقوس کلیسای نتردام
دام دام دام
خاطره ها می کوبند
اسمرالدا
تو برقص
برقص
من اما خسته ام
من به چشم های عاشقی فکر می کنم
که شیشه ای شده اند
در انجماد برف ها
و حرف ها
تورنتو چقدر به کلیمانجارو
و برف هایش نزدیک است
خدا هم نمی داند
اسمرالدا
برقص
این گردن بند مروارید
هدیه ی سی سالگی عجیب یک زن است
سی سالگی هیاهو
سی سالگی عصیان
سی سالگی عشق
امروز از صندوقچه پاندورا پرید بیرون
آخر ........
اسمرالدا تو برقص
من خسته ی خسته ام
ناقوس ها
همیشه نمی کوبند
مگر به نوازش انگشتان مرد عاشقی
که هدیه ی سی سالگی یک زن را
به گردن لطیفش سرانده باشند
روز زن ... ؟
حواسم پرت شد به سی سالگی ام
حواسم پرت شد به هیاهوی حضور تو
میان مه گرفتگی سال های دور
یکی بیاوردش
منتشرشده میان برف های تورنتو
کانادا دوراست خیلی دور
یکی بیاوردش ....

 

بتول مبشری

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.