نگذر از من فتنه برپا میشود
عاشقی بدنام و رسوا میشود
هفت پشتم رسمشان دلدادگیست
بعد تو این رسم ملغی میشود
نگذر از من شیوه ی مهر و وفا
بعد از این انکار و حاشا میشود
ماهی غمگین این رود خیال
حسرتش بعد از تو دریا میشود
نگذر از من پیش چشم دیگران
مشت تنهایی من وا میشود
بگذری با دیگری دلبر شوی ؟
در تمام شهر غوغا میشود
نگذر از من بعد تو آغوش من
پیله ای متروک و تنها میشود
نگذر از من دشنه ها آماده اند
خون و خون ریزی مهیا میشود
نگذر از من فتنه برپا میشود
حرمت یک عشق رسوا میشود
بتول مبشری