آرزو دارم که باشم زیر سقف خانه ی تو
جام مینای تو باشم پرکنم پیمانه ی تو
آرزو دارم که هر شب شعر تن پوش تو باشم
از ستاره تا سپیده غرق آغوش تو باشم
آرزو دارم بجز من خواب و رویایی نبینی
غیر چشم عاشق من چشم شهلایی نبینی
آرزو دارم سرم را جز تو بالینی نباشد
حال پر شور و شرم را جز تو تسکینی نباشد
آرزو دارم که گاهی با تو در باران بمانم
تا پناه شانه هایت آن زمان پنهان بمانم
آرزو دارم به ظلمت ماه شبهایم تو باشی
تکیه گاه ناگزیر قلب تنهایم تو باشی
آرزو دارم عزیزم آرزو خواب و خیال است
آرزوهای خیالی جای پاهای سراب است
بتول مبشری