ما کنار کوچه جا مانده ایم
زری خواهر !
بی نفس بی هوا مانده ایم
زری خواهر !
کفشهای بچگی هایمان که تنگ شدند
بی گمان برهنه پا مانده ایم
زری خواهر !
بغض های بی ترحم گذشته از من و تو !
سال هاست بی صدا مانده ایم
زری خواهر !
عشق هم بکارمان نیامد آخر
ای دریغ دریغ
روی دست خدا مانده ایم
زری خواهر ! ........
بتول مبشری