خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

بگذار کمی خاطره ها را بتکان ام(بتول مبشری)


عبور خاطرات
*
بگذار کمی خاطره ها را بتکان ام
با گریه کمی بغض صدا را بتکان ام
بگذار بگویم که دلم خون شده بی او
یک سینه پر ازدرد ُ و بلا را بتکان ام

**

بگذار بگویم که دلم تا به کجا رفت
مَردُم دل من در پی یک بی سرو پا رفت
من صید شدم خانه ی صیاد بسوزد
دُرنای دلم در پی دانه به خطا رفت

**
او رفته ولی خاطره هایش همه اینجاست
هم خاطره هم زنگ صدایش همه اینجاست
چون طبل سیاهان به سرم کوبشی از درد
مَردُم چکنم حال و هوایش همه اینجاست

**

ویران شوی ای عشق که هم پای جنونی
هم پای جنونی نه ....که دریای جنونی
چون خشم ِ سونامی زدی احوال دلم را
ای عشق تو هم هم قد و بالای جنونی

**

باید بروم می بزنم مست بمیرم
با خاطره هایی که ازین دست بمیرم
ای اشک امانم بده تا باده بنوشم
انگار که در خوابم و او هست......بمیرم


بتول مبشری

http://www.shereno.com/30441/41157/319210.html

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.