خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی
خوشه های شعر(بتول مبشری)

خوشه های شعر(بتول مبشری)

شعر و ادب پارسی

درد این حادثه ها حس عجیبی دارد (بتول مبشری)


گریه کردم

*

درد این حادثه ها حس عجیبی دارد
درد این غصه که باشی و تو را طرد کنند
نگذارند دل خانگی ات تازه شود
حکم احساس تو را مُهر به پیگرد کنند

حس کنی حامله ای شعر ویارت شده است
با لگد نطفه ی زهدان تو را کورکنند
کمی از قاعده ی زن شدنت کم بشوی
خانه ی شعر تو را لانه ی زنبور کنند

هرقدر عشق بباری که نفس تازه کنی
کنج پستو به هماغوشی تو فکر کنند
لبشان در طلب بوسه بسوزد زگناه
پای منبر به ریا جرم تو را ذکر کنند

تا بگویی که منم پای بکوبند تو ؟ .... نه
به گناه ابدی من شدن ات را بزنند
جوخه آماده ی آتش بشتابید همه
مد شده حادثه ی زن شدن ات را بزنند

بس که ویران شده ام پای دلم میلنگد
ای جماعت همگی دردرسانی بکنید
زن فقط بوسه ُ آغوش ُ تب ُ بستر نیست
بعد ِمن درد مرا شعر جهانی بکنید

 

بتول مبشری
http://www.shereno.com/30441/41157/341124.html

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.