باران
*
باز هم باران گرفت
سوز شعرم ساز شد
شیونی بر خاطرات
در دلم آغاز شد
باز اشک آسمان
راه اشکم راگشود
یاد یاری بیوفا
خنده هایم را ربود
آه باران میزند
دمبدم بر شیشه ها
خاطراتت میرسند
از در و بام و هوا
من بدون تو تهی
درهجوم یادها
تو ولی آرام و رام
در مسیر بادها ........
بتول مبشری
http://www.shereno.com/30441/27050/228218.html